روایت داستانی غم انگیز از فرشته مرگ برای پیامبر اسلام(ص) که بسیار آموزنده و مفید است.
روزی رسول خدا(ص) نشسته بود که عزراییل به زیارت آن حضرت آمد.سپس پیامبر خدا(ص) از او پرسید :ای برادر، چندین هزار سال است تو مامور قبض روح انسان ها
هستی. آیا در هنگام جان کندن آنها، دلت برای کسی به رحم آمد؟
عزراییل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت. اولی اینکه روزی دریا طوفانی شد و
امواج سهمگین دریا یک کشتی را درهم شکست. همه سرنشینان کشتی غرق شدند.
تنها یک زن حامله زنده ماند. او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج متلاطم
دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند. در این میان فرزند پسری از
او متولد شد و من مامور شدم جان آن زن را قبض کنم در آنجا دلم به حال آن
پسر سوخت.
[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...] در گذر زمان...
ما را در سایت در گذر زمان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : esobhan1652 بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 21 آذر 1395 ساعت: 9:15